Sherlock Holmes

هیچ ابلهی به اندازه ی ابلهی که اندک بهره ای از عقل دارد موجب دردسر نیست.

Sherlock Holmes

هیچ ابلهی به اندازه ی ابلهی که اندک بهره ای از عقل دارد موجب دردسر نیست.

Sherlock Holmes

در جست و جوی تاثیرات عجیب و ترکیبات غریب،انسان باید به خود زندگی مراجعه کند که همیشه چشمه هایی بسیار شگفت انگیز تر از بهترین کوشش تخیل ما آماده نمایش دارد.

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علم استنتاج» ثبت شده است

۰۲دی

سلام به همگی

خب خب ، اینم قسمت دوم معما.اول از همه یه عذر خواهی بکنم به خاطر این که قرار بود دیشب پستش کنم ولی وقت نشد.چندتا نکته هم بگم که در قسمت دوم به تعدادی از سوالات قسمت اول پاسخ داده شده و اگه هنوز به جواب سوال های قسمت اول نرسیدید و دارید روشون فکر می کنید و نمی خواین جواب ها لو برن ، قسمت دوم رو نخونید. 😉

یه چیز دیگه این که ، سوال های این قسمت فوق العاده آسون تر و راحت تر از قسمت اول معما هستن.و این که به بیشتر سوال ها و قسمت های نامعلوم معما ، با استنتاج و دلیل و مدرک در خود متن معما پاسخ داده شده پس کار شما راحت تره.یه طورایی هدف این قسمت از معما بیشتر اینه که استنتاج رو بهتون یاد بده. 👌🏻😌

خب دیگه بیشتر از این حرف نمی زنم.بریم سراغ قسمت دوم معمای یخ سیاه!

لطفا به ادامه ی مطلب برید. 🌹

 

۴ نظر ۰۲ دی ۹۹ ، ۰۳:۴۸
شرلوک هلمز
۱۷مرداد

خیلی وقت بود که معما نذاشته بودم.یه معمای درست و حسابی براتون آوردم.پس هر چی رو که راجع به استنتاج می دونید به کار ببرید و معما رو حل کنید.

یه سری مدارک و اطلاعات وجود داره.با توجه به این مدارک می تونید به راه حل برسید.

برای خوندن معما به ادامه ی مطلب بروید.

 

۱۹ نظر ۱۷ مرداد ۹۹ ، ۰۰:۵۳
شرلوک هلمز
۲۰تیر

یک منطق دان می تواند امکان وجود اقیانوس اطلس یا آبشار نیاگارا را از یک قطره آب استنتاج کند بی آن که از هیچ یک از آن ها چیزی دیده یا شنیده باشد.به همین ترتیب نیز زندگی زنجیر عظیمی است که هرگاه فقط یک حلقه از آن را به ما نشان بدهند،ماهیت آن بر ما آشکار می شود.علم استنتاج و تحلیل نیز - مانند هر هنر دیگری - تنها از طریق مطالعه ی طولانی و مستمر به دست می آید.از طرفی،عمر انسان آن قدر نیست که هیچ انسانی بتواند در این امر به اعلی درجه ی کمال برسد.پیش از پرداختن به این جنبه های انسانی و روانی موضوع که با مشکلات عظیمی همراه است.پژوهشگر باید به کسب مهارت در مسائل ابتدایی تر بپردازد.مثلا بتواند به هنگام ملاقات با یک انسان دیگر با یک نگاه به تاریخچه ی زندگی او، به کسب و کار یا حرفه اش پی ببرد.هرچند چنین تمرینی ممکن است کودکانه به نظر برسد،قابلیت های مشاهده را تقویت می کند و به فرد می آموزد که به چیز نگاه کند و به دنبال چه چیز باشد.از ناخن های انگشت دست یک آدم،از آستین کتش،چکمه اش،زانوی شلوارش،پینه های انگشتان شست و سبابه اش،از حالت چهره،و از سر آستینش - از هر یک از این ها حرفه ی او به خوبی آشکار می شود.تقریبا بعید است که همه ی این ها بر روی هم نتواند ذهن پژوهشگر با کفایت را در هر موردی روشن سازد.



از کتاب اتود در قرمز لاکی

اثر آرتور کانن دویل



۳ نظر ۲۰ تیر ۹۸ ، ۱۸:۱۸
شرلوک هلمز