Sherlock Holmes

هیچ ابلهی به اندازه ی ابلهی که اندک بهره ای از عقل دارد موجب دردسر نیست.

Sherlock Holmes

هیچ ابلهی به اندازه ی ابلهی که اندک بهره ای از عقل دارد موجب دردسر نیست.

Sherlock Holmes

در جست و جوی تاثیرات عجیب و ترکیبات غریب،انسان باید به خود زندگی مراجعه کند که همیشه چشمه هایی بسیار شگفت انگیز تر از بهترین کوشش تخیل ما آماده نمایش دارد.

۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۹ ثبت شده است

۲۶فروردين

SH:چِت شده؟اون طرف داره زلزله میاد!

(حرکت آهسته ی افتادن فنجان چای!)

 

 

(شرلوک فنجان چای را می گیرد.)

Mrs Hudson:گوش کن آقا!به دستبندت نیاز دارم!اتفاقا می دونم یه جفت ازش توی کشوی وسایلت داری!قبلا قرض گرفتمش!!!حالا تکون بخور و سعی نکن عصبانیم کنی ، شرلوک هلمز.

 

*     *     *     *     *

 

Mrs Hudson:باید ببینیش جان ، باید بهش کمک کنی.

J:نه!

Mes Hudson:اون بهت نیاز داره.

J:از یکی دیگه کمک بگیر.دور منو خط بکش!

Mrs Hudson:تو زندگی مسخره ات برای یه بارم شده حرف گوش کن.من می دونم مری مرده و قلبت شکسته.ولی اگه شرلوکم بمیره دیگه هیچ کس برات نمی مونه.بهت گفته باشم جان واتسون ، با این کارت منم از دست می دی!

 

 

*     *     *     *     *

J:با مایکرافت ، مالی یا کس دیگه ای صحبت کردی؟

Mrs Hudson:اونا مهم نیستن تو مهمی!می شه بری ببینیش؟خواهش می کنم جان.اصلا به عنوان یه پزشک برو ببینش.مطمئنم اگه اونو ببینی نظرت عوض می شه.

J:خیله خوب باشه.اگه فرصت کردم شاید برم.

Mrs Hudson:قول می دی؟

J:اگه زنده بودم یه کاریش می کنم.

Mrs Hudson:بِهِم قول بده.

J:قول میدم!

Mrs Hudson:ممنونم.

(خانم هادسون به طرف ماشین رفته و در صندوق عقب را باز می کند.شرلوک درون صندوق عقب ماشین است!)

(جان خیلی تعجب می کند!)

 

 

Mrs Hudson:امم .... ام .... خب ، قوول دادی!بهش عمل کن.

J:تو .... !

 

 

 

 

*     *     *     *     *

 

 

پ.ن:یعنی خانم هادسون قبل از این اتفاقات ، کجا و برای چه کاری دستبندهای شرلوک رو قرض گرفته؟؟؟ :)) 😂

 

 

۵ نظر ۲۶ فروردين ۹۹ ، ۰۳:۴۷
شرلوک هلمز
۱۳فروردين

قالب جدید چطوره؟ :)

این بهتره یا قالب قبلی؟ 🤔

۷ نظر ۱۳ فروردين ۹۹ ، ۲۰:۴۸
شرلوک هلمز
۰۵فروردين

تصویب شد. :)) 😂

داستان "خون آشام" شرلوک رو به شکل امروزی می نویسم. :)

نظر سنجی رو بی خیال. :)) 😂

بازی شروع شد. ؛)

۵ نظر ۰۵ فروردين ۹۹ ، ۲۱:۱۱
شرلوک هلمز
۰۲فروردين

سلام به همگی

خب این اولین پست امساله. :)

دیشب که تا ساعت 5 صبح بیدار بودم :| یه فکری به سرم زد.تصمیم گرفتم حالا که گیتس و موفات دست به کار نمی شن و فصل پنج رو نمی سازن ، یکی از داستان های شرلوک رو به شکل امروزی بنویسم.یعنی یه کاری مثل کار گیتس و موفات.فقط امیدوارم خوب از آب در بیاد. :| 😂

خب به نظرتون کدوم یکی از داستان های شرلوک برای به شکل امروزی در اومدن بهتره؟نظر شما چیه؟کدوم یکی از داستان های زیر؟

1.بلوط های قهوه ای

2.ماجرای کشتی "گلوریا اسکات"

3.پنج هسته ی پرتقال

4.نوار خال خال

۶ نظر ۰۲ فروردين ۹۹ ، ۱۶:۱۵
شرلوک هلمز