اسم شرلوک، خط و خش روی شیشه.... با نور تند از بالا با پس زمینه تاریک.
بیاین موریارتی رو استنتاج کنیم!
بفرمایید ادامه مطلب.
اول از همه بیاین به معنای فضا و اصلا شیشه بپردازیم.
محیط بسته و کنترل شده زندان... نور پردازی از بالا... نوشته در وسط صفحه...
اول بیاین ببینیم که نور پردازی در سینما اصلا چیه. این سایت اطلاعات خوبی راجع به نورپردازی در سینما به ما میده که من خلاصه شو این جا میارم.
نورپردازی در سینما یکی از مهمترین بخشهای فیلمسازیه، چون میتونه حال و هوا، احساس و حتی درک بیننده از صحنه رو تغییر بده. نور فقط برای روشن کردن بازیگر نیست، بلکه با نوع و زاویه تابش اون میشه احساسات، درام و عمق تصویرو ساخت. مثلاً نور اصلی (Key Light) بیشترین تأثیر رو داره و روشنایی اصلی صحنه رو ایجاد میکنه، در حالی که نور پُرکننده (Fill Light) سایهها را نرم تر میکنه تا تصویر طبیعی تر به نظر برسه. نور پشت (Back Light) باعث میشه سوژه از پسزمینه جدا بشه و سه بعدی دیده بشه، و نور جانبی (Side Light) میتونه با ایجاد تضاد میان روشنایی و تاریکی، حس درام یا رمزآلودی ایجاد بکنه. در کنار اینا، نورهای طبیعی یا «عملی» مثل چراغ رومیزی یا نور شمع، برای واقعی تر کردن فضا استفاده میشن. نوعهای دیگر نور هم مثل نور نرم، سخت، یا نور از بالا و پایین، هر کدام حالوهوای متفاوتی به صحنه میدهند. مثلاً نور نرم باعث ملایمت و گرمی میشود، ولی نور سخت صحنه را خشن تر و جدی تر نشان میده. در مجموع، نورپردازی در فیلم چیزی فراتر از روشناییه و زبانی بصریه که بدون گفتن حتی یک کلمه، احساسات و مفاهیم رو به بیننده منتقل میکنه.
نور اصلی یا نور کلیدی در فیلمسازی
نور پرکننده که به آن نور ثانویه نیز گفته میشود.
استفاده از نور پسزمینه
منبع نور جانبی
نور عملی در فیلمسازی
نوع نور نرم
نوع نور سخت
(منبع این 7 تصویر)
که مطمئنا شما همه این احساسات رو توی فیلما با دیدنشون به طور ناخودآگاه حس میکنین و یه چیز بدیهیه.
خب حالا بیاین نورهای این صحنه از سریال رو بررسی کنیم.
1. نوع نور
نور پشت (Back Light): مشخصه که نور شدیدی از پشت مایکرافت تابیده شده، طوری که سایه ش (سایه نور) روی زمین افتاده و باعث جداسازیش از پسزمینه میشه. این نور باعث ایجاد حس رازآلود و تهدیدآمیز شده.
نور جانبی و کناری (Side Light): نورهای مورب روی دیوارهان، که از بالا با زاویه ای نیمه جانبی تابیده شدن و فضای بسته و سرد زندون رو بیشتر برای ما بیننده ها نمایان میکنن. این نورها با ایجاد تضاد میان روشنایی و سایهها، حس درام و تنش را بالا می برن.
2. سختی و نرمی نور
نورهای این صحنه کاملاً سخت (Hard Light) هستن، چون سایهها تیز و واضحن. این سختی نور باعث ایجاد فضای تنشآلود، تاریک و تهدیدکننده میشن که کاملاً با مضمون سریال «شرلوک» همخوانی داره.
3. جهت و ترکیب نور
نورهای محیط (از دیوارها یا بالا) بهصورت محدود و جهتدار تابیده شدن، که باعث شده تا فضای اتاق سرد، تنگ و بسته حس بشه.
این از موضوع نورپردازی صحنه. حالا بریم سراغ جنبه نمادین این کار و بعد بریم سراغ بررسی حروف. توی این پست از کل به جزء میریم.![]()
شیشه یک مرزه. حالا میتونه مرز بین زندان و دنیای واقعی باشه یا مرز بین درون ذهن و واقعیت.
حالا بریم سراغ بررسی نوشته ها. موریارتی از حروف بزرگ (All caps) استفاده کرده که میتونه نشون دهنده قدرت، تاکید و سلطه طلبی باشه. انگار در حال فریاد زدن از طریق نوشته هاشه و نه فقط نوشتن به تنهایی. یعنی نوشته هاش فریادی بی صدا هستن. فوران احساسی شدید و در تلاش برای دیده یا شنیده شدن.
سبک نوشتن کلمه "SHERLOCK" ضخیم، خشن و ناهمواره. ضربات ابزاری که داشته (ابزار چی بوده و از کجا آورده رو خدا میدونه.) خشم یا اضطرابش موقع نوشتن رو میرسونه. البته ممکنه هم با دقت، آروم و با فشار این کارو انجام داده باشه. جهت خطوط ناهماهنگی هایی داره که نشون میده موریارتی در حالت هیجانی یا یا غیرعادی ذهنی بوده. این ناهمواری ها و خراش های تکراری نشون دهنده اینه چند بار روی هر حرفی رفته و می خواسته اسم رو به حالتی حک کنه و نه فقط بنویسه. و خب این طبیعیه چون میدونیم که موریارتی وسواس ذهنی نسبت به شرلوک داشته + کینه!
حالا با توجه به سبک نوشتن بریم سراغ زاویه و ساختار حروف. البته میدونید که علم دست خط شناسی زیاد هم دقیق نیست و گاهی فقط حدسیاته و درست بودنش فقط احتمالاته!! یکی از سایتایی که یه نوشته داشت در این مورد این لینک بود.
نوشته های سایت در این خصوص، توسط Elizabeth Yuko با منبع از آنِت پویزنِر، گرافولوژیست و رواندرمانگر دارای مجوز، و نویسنده کتاب گرافولوژی بالینی نوشته شده.
چیزی که این خانم در ابتدای مقاله اش توی این سایت گفته بود این بود که تحلیل دستخط یا گرافولوژی، روشیه برای درک شخصیت، رفتار و انگیزههای افراد از روی نحوه نوشتن اونا. درست مثل زبان بدن، دستخط ردپایی دائمی از نویسنده باقی میذاره و میتونه در هر زمانی بررسی بشه. کارشناسان با توجه به فاصله حروف، شکل اونا و کیفیت جوهر، بینش هایی درباره سبک شخصیتی، هوش، شیوه تفکر، استعدادها، ویژگیهای برجسته، سبک دلبستگی و انگیزه های ناخودآگاه افراد به دست میارن.
با اینکه برخی گرافولوژی (تحلیل دست خط) رو شبه علم میدونن، این روش هنوز به عنوان یک ابزار مفید در روان درمانی استفاده میشه و به فرد کمک میکنه خودش رو بهتر بشناسه. تحلیل دستخط بیشتر یک هنره تا علم دقیق، و هر نتیجهای که از اون به دست میاد باید توسط خود شخص تأیید بشه. به همین دلیل، این روش هم جالبه و هم میتونه نکات مهمی درباره شخصیت فرد نشون بده. (شبه علم یعنی چیزی که شبیه علم به نظر میرسه اما قوانین علمی دقیقی رو رعایت نمیکنه و قابل اثبات یا تکرار علمی نیست. به زبون ساده شبیه علمه ولی مطالعات قابل اعتماد و ثابت نداره. نتیجهگیری های اون معمولاً قابل آزمایش دقیق یا تأیید قطعی نیست.)

خب حالا این سایت یه سری ملاک ها هم داده برای بررسی دست خط که اینان:
فشار قلم:
اگه وقتی مینویسی رد خودکار از پشت کاغذ پیدا باشه، یعنی فشار زیادی وارد میکنی؛ این معمولاً نشونهی انرژی زیاد، عصبانیت، استرس یا میل به کنترل کردنه. ولی اگه فشارت ملایمه و نوشته هات حالت نرم و گرد دارن، ممکنه نشونه ی یه آدم آروم، مردد یا زودتسلیم باشه.

اندازه حروف:
کسایی که درشت مینویسن معمولاً دوست دارن تو مرکز توجه باشن. ولی اگه کوچیک مینویسی، احتمالاً درونگراتر، متمرکزتر و متواضع تری. مثل دستخط اینشتین.

شیب خطوط:
خطی که به پایین متمایل باشه نشون از خستگی یا ناراحتی داره، اما خطی که به بالا میره، از انگیزه و روحیه مثبت خبر میده. خط صاف و مستقیم هم معمولاً نشونه ی نظم و پشتکاره.

شیب کلمات:
وقتی کلمات به چپ یا صاف نوشته میشن، معمولا نویسنده آدم خجالتی یا محتاطیه. ولی اگه شیب به راست داشته باشن، فرد معمولاً اجتماعی تر و احساساتی تره.

ضربه ی T:
وقتی خط افقی حرف T بلند باشه، نشونه ی سخاوت و بخشندگیه. اگه خطش بالاتر زده بشه، نشونه ی جاه طلبیه؛ اگه پایین تر زده بشه، تمایل به انتقاد یا منفی نگری داره.

نقطه ی i:
نقطه ی کوچیک و دقیق یعنی فرد منظم و دقیق النظره. نقطه ی بزرگ تر یا دایره ای نشونه ی شوخ طبعی یا علاقه به جلب توجهه، و نقطه ی تیز یا سریع، از عصبانیت یا تحریک پذیری میگه.

فاصله ی بین کلمات:
اگه فاصله ها خیلی کمه، یعنی فرد به ارتباط زیاد نیاز داره. فاصله های زیاد نشونه ی آدمای مستقل یا کمی منزویه. فاصله ی متعادل هم معمولا از نظم و دیدگاه منطقی خبر میده.

خوانایی امضا:
امضای خوانا یعنی فرد قانون مند و مسئولیت پذیره. ولی امضای ناخوانا ممکنه نشون بده نویسنده عجله داره، حرفه ایش این طوریه، یا یه جور تمایل به نافرمانی داره.

حلقهها و شکل حروف:
حلقه های بزرگ (مثل حرف L) یعنی فرد احساساتی و گرم و حساسه، حلقه های کوچک با باریک، از خودآگاهی یا کمی محدود فکر کردن خبر میدن.

حلقه ها و حروف گرد یا تیز:
حروف گرد یعنی آدم اهل روابط عاطفی و مهربون و همدل هست. حروف تیز یعنی ذهن تحلیلی داره و تمایل به سیاه و سفید دیدنه. (منظور از تمایل به سیاه و سفید دیدن، یعنی کسی که کارها یا موقعیت ها رو به شکل مطلق و دوحالته میبینه، یعنی درست/اشتباه، خوب/بد، سیاه/سفید، بدون میانه یا خاکستری.)

یکنواختی اندازه حروف:
اگه اندازه ی حروف همیشه یه دست و دقیق باشه، ممکنه نشونه ی وسواس یا کمال گرایی باشه. اگه یه دست ولی راحت نوشته شده باشه، یعنی فرد متعادله. ولی وقتی اندازهها هی تغییر میکنن، نویسنده احتمالاً حساس تر، بیثبات تر یا احساسی تره.

سرعت نوشتن:
آروم و دقیق نوشتن معمولا کار آدمای منظم و وظیفه شناسه. ولی تند نوشتن میتونه نشونه ی هوش، پویایی یا گاهی عجول بودن باشه.

شیب ناپایدار:
وقتی شیب نوشته وسط متن تغییر میکنه، ممکنه نویسنده احساسات ناپایداری داشته باشه یا به موضوع خاصی واکنش نشون بده.

اتصال حروف:
حروف به هم چسبیده معمولا نشونه ی فکر منطقی و اجتماعی بودنه. حروف جدا جدا یعنی فرد استقلال طلب یا حتی کمی شورشیه. ترکیب این دو مورد هم معمولاً نشونه ی خلاقیت و ذهن هنریه.

حرف O باز یا بسته:
اگه O رو باز مینویسی، یعنی آدم بازی هستی، راحت حرف میزنی و اجتماعی ای. ولی اگه O بسته باشه، یعنی محتاطی و رازدار.

منبع 16 تصویر Handwriting: لینک
خب حالا یه تمرین برای شما! همین نوشته ی خراشیده شده ی روی شیشه توسط موریارتی رو با توجه به چیزایی که گفته شد بیاید استنتاج کنین. :) مطمئنم که میتونین چون با توجه به این توضیحات کار راحتیه. شخصیت و احساسات موریارتی رو توی اون لحظه بگید.
خب، کلی چیز یاد گرفتیم در مورد نورپردازی سینما، تحلیل دست خط و تا حدودی تحلیل صحنه. البته همه اینا یه نگاه خیلی سریع و گذرایی به این موضوعات بودن و اگه بخواین با جزییات تر بدونین مطمئنا توی این پست جا نمیشه و باید برید سرچ کنید و بیشتر بخونید. :) فقط خواستم بگم به هرچیزی میتونین دقیق نگاه کنین حتی به این نوشته ی خراشیده شده ی سریال!
در آخر میتونم طبق نظر خودم موریارتی رو اوی این جملات خلاصه کنم:
در تعارض بین نظم و آشوب؛ ذهنی تحلیلی ای که به جنون رسیده!!!
استنتاج شما چیه؟؟ :)
* * *
بالاخره بعد از 20 روز پست شد... :)) چون ممکنه یه روز بنویسم بعد برم ۱۰ روز بعد باز برگردم ادامشو بنویسمش. این است زندگی.
تاریخ شروع نوشتن پست: 20 مهر 1404
تاریخ پست شدن: 10 آبان 1404 - ساعت 00:49









بسیار پست پرباری بود و مطالب جالبی یاد گرفتم (البته که همهش رو بلد بودم از قبل، درمورد من چی فکر کردی شرلی؟)
خسته نباشی، از اینکه پستهای بیشتری میبینم خوشحالم :))))