سلام :)
امروز داشتم کامنتا رو می خوندم و به یه کامنت برخوردم :
جالب شد، نه؟ یه نیزه؟ یادتون هست کدوم قسمته؟ بیاین برگردیم به سریال و مروری کنیم بر خاطرات اپیزود سگ های بسکرویل.
بریم ادامه ی مطلب...
سلام :)
امروز داشتم کامنتا رو می خوندم و به یه کامنت برخوردم :
جالب شد، نه؟ یه نیزه؟ یادتون هست کدوم قسمته؟ بیاین برگردیم به سریال و مروری کنیم بر خاطرات اپیزود سگ های بسکرویل.
بریم ادامه ی مطلب...
سلام دوستان عزیز
بعد از مدت ها بالاخره دوباره دست به قلم شدم.دلیل نبودنم خیلی چیزها بودن، دغدغه های بی شمار و متفاوت.به هر حال تونستم یه بار دیگه در خدمتتون باشم و یه قسمت دیگه از سریال شرلوک، اپیزود سگ های بسکرویل رو که کمتر بهش توجه شده با هم بررسی کنیم. :)
این دفعه بررسی زیادی انجام نمی دیم و فقط حقایقی که جلوی چشممون بودن رو می خونیم.نوشته هایی که داخل لپ تاپ بودن و در فیلم، خیلی سریع و گذرا رد می شدن.با خوندن اینا حقیقت وحشتناک پروژه ی HOUND برامون مشخص تر میشه.مثل حساسیتی که افراد موجود در این آزمایش در برابر صدا و نور نشون می دادن.تا حالا در طول این اپیزود دقت کرده بودین که هنری نسبت به نور حساسیت زیادی نشون میده؟؟این حقایق دلیل ترس و توهم هنری (Henry)، وقتی که نورافکن های حیاطش روشن میشدن و یا ترسش رو هر جا که نوری شدیدتر می دید، نشون میدن.
و حتی دلیل زاویه ی دید جان و حساسیتش به نور وقتی شرلوک داشت ماده رو روی اون آزمایش می کرد:
اینا همه اش اثرات اون ماده و آزمایشات کوفتی بودن.آزمایشات غیرانسانی و غیر اخلاقی.
بیشتر از این دیگه صحبت نمی کنم.خودتون برید به ادامه ی مطلب این پست و همه چیز رو بخونید تا متوجه قضیه بشید.