یکی از چیزهایی که بعد از دیدن دوباره اپیزود کارآگاه دروغگو نظرمو جلب کرد دیالوگ های مری خیالی بود.
بریم ادامه مطلب-
یکی از چیزهایی که بعد از دیدن دوباره اپیزود کارآگاه دروغگو نظرمو جلب کرد دیالوگ های مری خیالی بود.
بریم ادامه مطلب-
سلام :)
خب ، بیاین به چند تا عکس از اپیزودهای شرلوک بپردازیم و جزئیاتشون رو بررسی کنیم.
بریم ادامه ی مطلب. :)
انولا ، به گل داوودی من نگاه کن!
درسته.در دوران ویکتوریا و حتی همین الان هم گل ها نماد کلماتی خاموش بودن!
می خواستم برای سینمایی انولا هلمز که به تازگی (2 مهر) اکران شده ، نقدی بنویسم ولی بعدش دیدم که من آدم نقد نوشتن نیستم. 😅 به جاش به یه موضوع خیلی زیبا از این سینمایی می پردازیم و یه طورایی به سریال شرلوک ربطش می دم.
در این پست می خواهیم با هم درباره ی نمادهای گل ها اطلاعاتی به دست بیاریم.پس لطفا به ادامه ی مطلب برید. 🌹
SH:داشتم از پنجره بیرونو نگاه می کردم.چرا این کارو کردم؟
E:نمی دونم!
SH:منم همین طور!حتما یه دلیلی داشته.بعدا یادم میاد.
* * *
لطفا به ادامه ی مطلب بروید.
امروز بریم یه نگاهی به دفترچه ی یادداشت های خصوصی مایکرافت بندازیم.همون دفترچه ی یادداشتی که روی میز کارش و توی دفترشه!
آخرهای اپیزود کارآگاه دروغگو رو یادتونه؟خانم اسمالوود بعد از دادن شماره اش به مایکرافت از دفتر مایکرافت بیرون می ره و مایکرافت می ره تا شماره بذاره روی میز و اون رو می ذاره روی دفترچه اش.
بعد می خواد از دفتر خارج بشه که یادداشتی از دفترچه اش
رو یادش میاد و دوباره به سمت میز می ره.
در این جا همه مون توجه مون به نوشته ی سمت راست جلب می شه ولی احتمالا حواسمون به نوشته های سمت چپی نیست.
نوشته های سمت چپ دفتر:
_ Monster
هیولا
Baker Street
خیابان بیکر
Blind Greenhouse
گلخانه ی کور
Leaving Tones
صداهای (زنگ های) ترک کردن
_ Clod Face
چهره ی احمقانه
Elizabeth
الیزابت
?Tone
صدا (زنگ)؟
تنها کلماتی که در این جا کاملا مشخصه منظورشون چیه ، کلمات Baker Street و Elizabeth هستند.اولی که به خیابون بیکر اشاره می کنه و دومی هم به خانم اسمالوود.به نظر میاد که این دفترچه یه نوع دفترچه برای یادداشت کردن کارهای شخصی برای یادآوری باشه چون جمله ی سمت راست ، برای یادآوری نوشته شده.
CALL SHERRINFRD 2 PM
با شرینفورد تماس بگیر.دو بعد از ظهر.
نوشته های سمت چپ به اندازه ی کار سمت راست مهم نیستن.چون هم به اندازه ی اون ها واضح و خوانا نوشته نشدن و هم بد خطن!مثل این می مونه که توی فکر باشی و یه کاغذ جلوت باشه و یه قلم هم دستت و شروع کنی به نوشتن کلماتی از افکارت.ولی خب سوال این جاست که ، این کلمات دقیقا به چی اشاره می کنن؟من چیزی در این مورد پیدا نکردم.شما چطور؟در طول فیلم نکته ای نظرتون رو جلب نکرده که مربوط به این کلمات باشه؟
هر چه بیشتر در فیلم کارآگاه دروغگو دقیق بشیم ، بیشتر به این نکته می رسیم که قصد یوروس بیشتر ارائه ی پرونده ی خودش به شرلوکه تا کمک به حل پرونده ی فیث اسمیت!
قدم زدن شرلوک با یوروس رو که یادتون میاد؟یک شب تا صبح رو این برادر و خواهر که سال ها دور بودن با هم گذروندن.
-می دونی چرا پرونده ات رو قبول کردم؟چون یه حرف غیرممکن زدی.
-کدوم حرف غیرممکن؟
-گفتی زندگیت با یک کلمه تغییر کرد.
اون یک کلمه به احتمال خیلی زیاد "شرینفورد" بوده.کلمه ای که کاملا به یوروس مربوط می شه.نه به فیث و کولورتون اسمیت!
و خود شرلوک هم اشاره می کنه که:
-و دقیقا همین قسمتش غیر ممکنه.
-کجاش غیر ممکنه؟
-اسم آدم ها یک کلمه نیست.معمولا دو کلمه یا بیشتره .... .
خب این طبیعیه.یک کلمه ای که زندگی یوروس رو تغییر داد یک مکان بود.شرینفورد.
به اسلحه ای که شرلوک از یوروس در قسمت کارآگاه دروغگو (دو تصویر بالا) می گیره دقت کنید.دقیقا شبیه اسلحه ایه که یوروس در قسمت آخرین مسئله (تصویر پایین) به شرلوک می ده.
این ها همه اشاره های یوروس به بازی و پرونده ایه که خودش در قسمت بعد برای شرلوک ترتیب داده.
و همین طور هواپیما.می دونیم که شرلوک در فیلم آخرین مسئله ، تمام تلاشش رو می کنه تا دختر بچه ی توی هواپیمای در حال سقوط رو نجات بده.
به نظرتون دیده شدن هواپیمای در حال پرواز توسط شرلوک ، کاملا تصادفیه و یا یوروس ترتیب دیده شدن این هواپیما رو برای دادن سرنخ پرونده ی بعدیش به شرلوک داده؟
بعدش هم که شاهد به یاد آورده شدن خاطراتی ، خاطراتی که اصلا واضح نیستن ، توسط شرلوک هستیم.چیزی که یوروس در تمام قسمت آخرین مسئله می خواست.
و در پایانِ اولین ملاقات بعد از مدت های یوروس و شرلوک ، یوروس ناپدید می شه.بدون هیچ حرفی.بدون خداحافظی.
این یعنی برادر ، باز هم همدیگه رو می بینیم و اون موقع به طور کامل و مفصل با هم صحبت می کنیم (بازی می کنیم؟!!!) و به حل پرونده ی خاطرات گذشته می پردازیم.
I am lost
Help me brother
Save my life
Before my doom
I am lost
Without your love
Save my soul
Seek my room
این ها تمام چیزهایی بودن که یوروس همیشه می خواست به شرلوک بگه.از همون اول.از همون ابتدای طرح معما و اون شعر!آخرین مسئله!
-ویکتور!
-حالا داره یادت میاد.
-ویکتور ترِور.ما دزد دریایی بازی می کردیم.من یلو بیرد بودم و اون .... اون رِد بیرد بود!
-شما دوتا جدا نشدنی بودید.ولی منم می خواستم بازی کنم.
-اوه!اوه ، خدا!
(اندکی مکث)
-تو....تو چه کار کردی؟
-من که گم گشته ام
یابنده ام که باشد
زیر درخت ممرز ، در آن اعماق چه باشد؟
خاطرات:
+بذار بیام بیرون!لطفا کمکم کن!
+زود باش رِد بیرد!
-آب عمیق ، شرلوک.تمام زندگیت شرلوک.توی تمام رویاهات.آب های عمیق.
-تو کشتیش.تو دوست صمیمیم رو کشتی!
-من هیچ وقت یک دوست صمیمی نداشتم.من هیچ کسی رو نداشتم!
خاطرات:
+باهام بازی کن ، شرلوک.باهام بازی کن.
تمام اینا رو گفتم که برگردیم به قسمت قبل از این قسمت.یعنی کارآگاه دروغگو.
یوروس در ابتدای این قسمت خودش رو در نقش دختر کولورتون اسمیت جا می زنه ، با شرلوک در خیابون های لندن قدم می زنه ، سیب زمینی سرخ کرده می خوره و به بهانه ی یادداشتی که دختر اسمیت نوشته ، به شرلوک در حل پرونده کمک می کنه.ولی تا حالا دقت کردید که دست خط دو یادداشت ، یعنی دست خط دخترِ اسمیت با دست خط یوروس فرق داشت؟یعنی یادداشتی که یوروس به شرلوک داد درواقع مدرک اصلی و نوشته ی اصلی دختر اسمیت نبود ، بلکه اون یادداشت رو خود یوروس نوشته بود و شبیه یادداشت دختر اسمیت بازسازی کرده بود و این یادداشت فقط یه کمک به شرلوک برای حل پرونده نبود ، بلکه فراتر از اون بود.
دست خط یوروس.یوروس اون قدر باهوشه که حتی مکان قرار گرفتن کلمات رو با دقت هر چه تمام تر در نظر گرفته و اتفاقات اون شب رو بازسازی کرده.مثل مکان نوشته شدن کلمات یادداشت اصلی که در اون شب نوشته شده بود.شبی که کولورتون اسمیت عده ای از دخترش و کارکنان خود رو برای جلسه ای ، دور هم جمع کرده بود.
حالا دست خط دخترِ اسمیت:
دست خط ها متفاوته.به حروف M توجه کنید.و یا کلمه ی Judge.حتی لکه ی خونی که روی کلمه ی ME نقش بسته هم متفاوته.
و اما نکته ی جالب.شاید یوروس می خواسته با نوشتن و جا گذاشتن این یادداشت به شرلوک چیزی فراتر از حل یک پرونده بگه.مثلا اتفاقاتی رو که در قسمت بعد در شرینفورد می بینیم ، تذکر بده.یا به قول خودش با شرلوک بازی کنه و این ها هم مراحل بازی اند ، نه صرفا گفته های کولورتون اسمیت!
1.Police officer
اولین کلمه Police officer هست.مرحله ی اول آخرین مسئله چی بود؟نجات یک نفر در اضای مرگ یک نفر دیگه.
این مرد یک مامور پلیس نبود ولی یکی از مامورهای مایکرافت بود که در آخر کشته شد.
2.Judge
در قالب یک فعل به معنی قضاوت کردن ، محاکمه کردن و حکم دادن
کلمه ی دوم هم می تونه اشاره به مرحله ی دوم داشته باشه.عدالت!
اجرای عدالت توسط یوروس.
اجرای عدالتی که در نهایت بی گناه و گناهکار با هم می میرن!حتی قبل از مجازات گناهکار ، بی گناه قربانی می شه.عدالتی که در زمان حاضر ، در سراسر کره ی زمین ، گاه و بی گاه می شه دید!
3.BROADCASTER
گوینده ی تلویزیون چه ربطی به مرحله ی سوم داره؟اصلا مگه گوینده ی تلویزیون در مرحله ی سوم به چشم می خورد؟
شاید نه ولی شرلوک مالی رو از صفحه ی یک مانیتور می دید.
خب ، یعنی منظور از گوینده ی تلویزیون ، مالیه؟احتمالا!ولی یه نکته ی دیگه.به کلمه ی Me توجه کنید.Me خون آلود.Me زخمی!این کلمه زیر کلمه ی BROADCASTER (به معنی گوینده ی تلویزیون) نوشته شده.این یعنی این که خود یوروس هم گوینده ی تلویزیونه.تصویر یوروس دائما از مانیتور پخش می شد ، مگه نه؟
4.این جا با یک جمله رو به رو می شیم.نه یک کلمه.جمله ی:
I need to kill someone
به مرحله ی چهارم اشاره داره.مایکرافت یا جان؟خانواده یا دوست؟یک نفر می میره و دو نفر بعد به مرحله ی بعد می رن.
پیش بینی دقیقی توسط موریارتی انجام شده بود.هلمز ، هلمز رو می کشه و این هلمز دوم مایکرافت نیست.شرلوک اسلحه رو به سمت خودش می گیره.
- 10
-نه ، نه شرلوک.
- 9 . 8
-نمی تونی.
- 7
-هنوز قضیه ی رِد بیرد رو نفهمیدی.
- 6
-شرلوک!
- 5
- شرلوک همین حالا تمومش کن.
- 4 . 3 . 2
و آخرین مرحله.آخرین کلمه.
5.?Who
چه کسی؟رد بیرد کیه؟دختر بچه ای که توی هواپیماست کیه؟تنها بعد از شناختن این دو نفره که می شه دختر بچه رو نجات داد.
-من هیچ وقت یک دوست صمیمی نداشتم.من هیچ کسی رو نداشتم.
خاطرات:
+باهام بازی کن شرلوک.باهام بازی کن.
Nemo (در زمان لاتین به معنای هیچ کس هست.)
یادآوری سنگ قبرهای خانوادگی.
NEMO HOLMES
-هیچ کس.
-باشه.باشه.بیا بازی کنیم.
در تمام این سال ها ، راز حل معمای شعر در تاریخ های اشتباه سنگ قبرها بود.
هویت و سرنوشت رِد ییر مشخص شد.ولی اون دختربچه ی توی هواپیما چی؟اون کیه؟سرنوشتش چی می شه؟
!Help me brother
برادر ، کمکم کن!
I am lost
Help me brother
Save my life
Before my doom
I am lost
Save my soul
Seek my room
اتاقم رو جستجو کن!
اون دختر بچه همون یوروسه!!!
-اوه خدا!
به سمت اتاق می دود.
جان درحال غرق شدنه.
شرلوک از پله ها بالا می رود.
دختربچه در هواپیماست.سقوط می کنه؟؟؟
-فکر کنم وقتش رسیده که اسم واقعیت رو به من بگی.
-من اجازه ندارم اسمم رو به غریبه ها بگم.
-ولی من غریبه نیستم.مگه نه؟من برادرتم.
شرلوک در اتاق را باز می کند و یوروس را می بیند.
-من اینجام یوروس.
یوروس چشمانش را بسته است.صحنه ی سقوط هواپیما در ذهنش به طور استعاری شبیه سازی شده است.
-داری باهام بازی می کنی شرلوک.ما داریم بازی می کنیم.
-بازی ، آره.الان می فهمم.
-چشمات رو باز کن یوروس.
و شرلوک باد شرق سراسیمه و سرگردان رو به خونه اش برمی گردونه.از آسمون ، از توی هواپیما ، به زمین و خونه میاره.
باد شرقی که در آسمان گم شده بود!