جان : ساعت 6 تا 10 میام پیشت.
شرلوک : باشه می بینمت.
(صدای زنگ اس ام اس)
مری : ببینم اون صدای دریافت پیام بود؟
جان : چی بود؟
شرلوک : آم ... آم ... آم ... هوم؟چی چی بود؟
مری : پیغام از طرف آیرین آدلره.همون دختره ی دیوونه.درسته؟
جان : اون صدا؟
شرلوک : کدوم صدا؟
مری : اون دختره که مرده! (در این جا متوجه موضوع می شه. 😂) آووو ... شرط می بندم نمرده.شرلوک نجاتش داد.هه هه ... خدای من!پسر شیک پوش عاشق دختر ژنده پوش شده.نمی دونه داره ازش سوء استفاده می شه.
جان با حالت سوال گونه ای به شرلوک زل می زند.
شرلوک با لحن سوال گونه ای : جونم؟
جان : می خوام حرف آخرم رو بزنم.
شرلوک : اوه ... خوبه.بگو.
جان : اگه حقیقت باشه باید صادقانه تاییدش کنی.باشه؟
شرلوک : باشه.البته باید یادآوری کنم که صدای پیام می تونه مربوط به هر چیز و هر کسی باشه.
جان : تولدت مبارک. (این جا جان فهمیده که آیرین تولد شرلوک رو تبریک گفته و چون قبلا تاریخ تولد شرلوک رو نمی دونسته ، از شرلوک می خواد که راجع به تاریخ تولدش حقیقت رو بگه. 😂)
شرلوک جا می خورد.
شرلوک : ممنونم جان.تو خیلی مهربونی.
جان : هرگز نمی دونستم تولدت چه تاریخیه.
شرلوک : خب حالا می دونی. (و بقیه ی چایش را می نوشد.)
"اپیزود کارآگاه دروغگو"
* * *
تولد شرلوک ، کارآگاهی که بهمون استنتاج رو یاد داد ، مبارک. :) 🎊
تولدش مبارک:))))))