Sherlock Holmes

هیچ ابلهی به اندازه ی ابلهی که اندک بهره ای از عقل دارد موجب دردسر نیست.

Sherlock Holmes

هیچ ابلهی به اندازه ی ابلهی که اندک بهره ای از عقل دارد موجب دردسر نیست.

Sherlock Holmes

در جست و جوی تاثیرات عجیب و ترکیبات غریب،انسان باید به خود زندگی مراجعه کند که همیشه چشمه هایی بسیار شگفت انگیز تر از بهترین کوشش تخیل ما آماده نمایش دارد.

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جان واتسون» ثبت شده است

۳۱شهریور

سلام!

قرار بود قبل این که تابستون تموم بشه، 2 الی 3 تا پست بذارم و خب درسته که الان 31 شهریوره ولی هنوز تابستونه و تموم نشده، درسته؟ ;)

این پست مربوط میشه به ویدئوهایی که مربوط به شرلوکن و خب فان و باحالن و قبلا (شاید یک یا دو سال پیش) از یوتیوب پیدا و ترجمه کرده بودم.

 

 

اینا رو قبلا توی پیج اینستایی که مربوط به وبلاگ داشتم، گذاشته بودم ولی از جایی که خیلیا ممکن بود پیج رو نبینن و این که خودمم دیگه نمی خوام اون جا فعالیتی داشته باشم، به این جا انتقالشون میدم. پس اگه آیدی @sherlock_holmes_deduction_221b رو زیر ویدئوها دیدین، تعجب نکنین، آیدی پیج خودمه. و این که هر ویدئو بخش بخشه چون برای پست کردن در اینستاگرام، مجبور بودم تیکه تیکه های زیر 1 دقیقه ای رو آماده کنم.

خلاصه که امیدوارم از ویدئوها لذت ببرین. بریم ادامه مطلب. :)

 

۱ نظر ۳۱ شهریور ۰۲ ، ۱۰:۵۳
شرلوک هلمز
۰۷اسفند

 

سلام دوستان عزیز

بعد از مدت ها بالاخره دوباره دست به قلم شدم.دلیل نبودنم خیلی چیزها بودن، دغدغه های بی شمار و متفاوت.به هر حال تونستم یه بار دیگه در خدمتتون باشم و یه قسمت دیگه از سریال شرلوک، اپیزود سگ های بسکرویل رو که کمتر بهش توجه شده با هم بررسی کنیم. :)

 

 

این دفعه بررسی زیادی انجام نمی دیم و فقط حقایقی که جلوی چشممون بودن رو می خونیم.نوشته هایی که داخل لپ تاپ بودن و در فیلم، خیلی سریع و گذرا رد می شدن.با خوندن اینا حقیقت وحشتناک پروژه ی HOUND برامون مشخص تر میشه.مثل حساسیتی که افراد موجود در این آزمایش در برابر صدا و نور نشون می دادن.تا حالا در طول این اپیزود دقت کرده بودین که هنری نسبت به نور حساسیت زیادی نشون میده؟؟این حقایق دلیل ترس و توهم هنری (Henry)، وقتی که نورافکن های حیاطش روشن میشدن و یا ترسش رو هر جا که نوری شدیدتر می دید، نشون میدن.

 

 

 

و حتی دلیل زاویه ی دید جان و حساسیتش به نور وقتی شرلوک داشت ماده رو روی اون آزمایش می کرد:

 

 

اینا همه اش اثرات اون ماده و آزمایشات کوفتی بودن.آزمایشات غیرانسانی و غیر اخلاقی.

بیشتر از این دیگه صحبت نمی کنم.خودتون برید به ادامه ی مطلب این پست و همه چیز رو بخونید تا متوجه قضیه بشید.

 

۲ نظر ۰۷ اسفند ۰۰ ، ۱۶:۳۹
شرلوک هلمز
۲۰تیر

SH : تو رو یاد کسی نمی اندازه مری؟ ... یه نمای خارجی ...

 

 

چند وقتیه که یه تیکه ی دیگه از فیلم شرلوک باز توجه منو به خودش جلب کرد.از همون اول که این تیکه ی سریال رو دیده بودم ، این موضوع و این کار شرلوک برام یه معما بود.

تصویر مری ... روی دیوار خونه ای که از بیرون فقط خونه است ... خیابان "لنیستر گاردنز" ، پاتوق شماره ی یک و مخفی شرلوک هلمز.

 

به گفته ی خود شرلوک درباره ی دلیل کارش به مری :

SH : ببخشید هیچ وقت نتونستم جلوی خودمو بگیرم تا شلوغ کاری نکنم.

 

و یه جای دیگه هم گفت :

SH : چه قدر تیراندازیت خوبه؟

M : چه قدر دلت می خواد که بفهمی؟

SH : اگه این جا بمیرم ، جسدم توی ساختمونی پیدا می شه که عکس صورتت جلوی درش وجود داره.حتی اسکاتلندیارد هم می تونه به یه نتیجه ای برسه ...

 

ولی آیا دلایل اصلی شرلوک همینا بودن؟به نظر من که نه.دلیل اصلی چیز دیگه ای بود.بریم ادامه ی مطلب تا توضیح بدم.

 

۴ نظر ۲۰ تیر ۰۰ ، ۰۰:۴۶
شرلوک هلمز
۱۷دی

 

جان : ساعت 6 تا 10 میام پیشت.

شرلوک : باشه می بینمت.

(صدای زنگ اس ام اس)

۸ نظر ۱۷ دی ۹۹ ، ۲۳:۳۰
شرلوک هلمز
۱۳آبان

سلام به همگی :)

عیدتون مبارک. 🌹 🎉

امروز یه پست جدید داریم. 😁

می تونین حدس بزنین راجع به چیه؟خب تصویرهای زیر می تونن کمک کنن تا یه حدسایی بزنین:

 

 

 

 

خب؟حدس زدین؟حدسونو نگه دارین تا ببینیم بعد از خوندن پست ، درست حدس زدین یا نه.پس حالا ، لطفا برای خوندن پست به ادامه مطلب برید. 🌹

 

۷ نظر ۱۳ آبان ۹۹ ، ۱۵:۵۱
شرلوک هلمز
۰۱مهر

 

SH:بهش می گن روح انعکاسی.یه انعکاس ساده از تصویر یه آدم زنده روی شیشه.

 

 

سلام :)

جمله ی بالا رو یادتونه کی شنیدید؟درسته.در تک قسمت "عروس نفرت انگیز".خب ، حالا می خوایم ببینیم که این شبح فلفل (Pepper's Ghost) چیه.حالا چرا شبح فلفل؟چون در زبان اصلی فیلم ، شرلوک اصطلاح Pepper's Ghost به کار برد که معنیش به فارسی می شه شبح فلفل.

خب دیگه ، لطفا به ادامه ی مطلب برید. 🌹 :)

 

۱۱ نظر ۰۱ مهر ۹۹ ، ۰۱:۲۳
شرلوک هلمز
۳۱خرداد

سلام

این هم از قسمت چهارم داستانی.

بریم ادامه ی مطلب. 🌹

 

۳ نظر ۳۱ خرداد ۹۹ ، ۱۸:۲۴
شرلوک هلمز
۱۰خرداد

سلام به همگی

این هم از قسمت سوم داستانی.

فقط یه توضیحی قبل از این که برید ادامه ی مطلب و داستان رو بخونید بدم.تصویرهایی که در بین متن داستان استفاده می کنم (همین طور که در قسمت اول و دوم داستانی هم دیدید.) برای تصویر سازی هر چه بهتر داستانه.یکی از این تصویرها ، تصویر خونه ی قدیمی شرلوکه که مایکرافت ، شرلوک و جان رو به روی خونه ایستادن.می خواستم بگم توی این تصویر فقط می خواستم تصویر خونه ی بچگی های شرلوک رو یادآوری کنم و این سه نفر (مایکرافت ، شرلوک و جان) ربطی به خاطره ای که شرلوک به یاد میاره ندارن.اگه داستان رو بخونید متوجه می شید که چی می گم.پس برای خوندن داستان ، بریم ادامه ی مطلب. 🌹

 

 

۳ نظر ۱۰ خرداد ۹۹ ، ۰۵:۲۳
شرلوک هلمز
۰۱ارديبهشت

 

 

I am lost

Help me brother

Save my life

Before my doom

I am lost

Without your love

Save my soul

Seek my room

 

 

این ها تمام چیزهایی بودن که یوروس همیشه می خواست به شرلوک بگه.از همون اول.از همون ابتدای طرح معما و اون شعر!آخرین مسئله!

-ویکتور!

-حالا داره یادت میاد.

-ویکتور ترِور.ما دزد دریایی بازی می کردیم.من یلو بیرد بودم و اون .... اون رِد بیرد بود!

-شما دوتا جدا نشدنی بودید.ولی منم می خواستم بازی کنم.

-اوه!اوه ، خدا!

(اندکی مکث)

-تو....تو چه کار کردی؟

-من که گم گشته ام

یابنده ام که باشد

زیر درخت ممرز ، در آن اعماق چه باشد؟

 

 

 

خاطرات:

+بذار بیام بیرون!لطفا کمکم کن!

+زود باش رِد بیرد!

 

 

 

-آب عمیق ، شرلوک.تمام زندگیت شرلوک.توی تمام رویاهات.آب های عمیق.

-تو کشتیش.تو دوست صمیمیم رو کشتی!

-من هیچ وقت یک دوست صمیمی نداشتم.من هیچ کسی رو نداشتم!

 

 

 

خاطرات:

+باهام بازی کن ، شرلوک.باهام بازی کن.

 

 

تمام اینا رو گفتم که برگردیم به قسمت قبل از این قسمت.یعنی کارآگاه دروغگو.

یوروس در ابتدای این قسمت خودش رو در نقش دختر کولورتون اسمیت جا می زنه ، با شرلوک در خیابون های لندن قدم می زنه ، سیب زمینی سرخ کرده می خوره و به بهانه ی یادداشتی که دختر اسمیت نوشته ، به شرلوک در حل پرونده کمک می کنه.ولی تا حالا دقت کردید که دست خط دو یادداشت ، یعنی دست خط دخترِ اسمیت با دست خط یوروس فرق داشت؟یعنی یادداشتی که یوروس به شرلوک داد درواقع مدرک اصلی و نوشته ی اصلی دختر اسمیت نبود ، بلکه اون یادداشت رو خود یوروس نوشته بود و شبیه یادداشت دختر اسمیت بازسازی کرده بود و این یادداشت فقط یه کمک به شرلوک برای حل پرونده نبود ، بلکه فراتر از اون بود.

 

 

دست خط یوروس.یوروس اون قدر باهوشه که حتی مکان قرار گرفتن کلمات رو با دقت هر چه تمام تر در نظر گرفته و اتفاقات اون شب رو بازسازی کرده.مثل مکان نوشته شدن کلمات یادداشت اصلی که در اون شب نوشته شده بود.شبی که کولورتون اسمیت عده ای از دخترش و کارکنان خود رو برای جلسه ای ، دور هم جمع کرده بود.

حالا دست خط دخترِ اسمیت:

 

 

 

 

دست خط ها متفاوته.به حروف M توجه کنید.و یا کلمه ی Judge.حتی لکه ی خونی که روی کلمه ی ME نقش بسته هم متفاوته.

و اما نکته ی جالب.شاید یوروس می خواسته با نوشتن و جا گذاشتن این یادداشت به شرلوک چیزی فراتر از حل یک پرونده بگه.مثلا اتفاقاتی رو که در قسمت بعد در شرینفورد می بینیم ، تذکر بده.یا به قول خودش با شرلوک بازی کنه و این ها هم مراحل بازی اند ، نه صرفا گفته های کولورتون اسمیت!

 

1.Police officer

اولین کلمه Police officer هست.مرحله ی اول آخرین مسئله چی بود؟نجات یک نفر در اضای مرگ یک نفر دیگه.

 

 

این مرد یک مامور پلیس نبود ولی یکی از مامورهای مایکرافت بود که در آخر کشته شد.

2.Judge

در قالب یک فعل به معنی قضاوت کردن ، محاکمه کردن و حکم دادن

کلمه ی دوم هم می تونه اشاره به مرحله ی دوم داشته باشه.عدالت!

اجرای عدالت توسط یوروس.

 

 

اجرای عدالتی که در نهایت بی گناه و گناهکار با هم می میرن!حتی قبل از مجازات گناهکار ، بی گناه قربانی می شه.عدالتی که در زمان حاضر ، در سراسر کره ی زمین ، گاه و بی گاه می شه دید!

3.BROADCASTER

گوینده ی تلویزیون چه ربطی به مرحله ی سوم داره؟اصلا مگه گوینده ی تلویزیون در مرحله ی سوم به چشم می خورد؟

شاید نه ولی شرلوک مالی رو از صفحه ی یک مانیتور می دید.

 

 

خب ، یعنی منظور از گوینده ی تلویزیون ، مالیه؟احتمالا!ولی یه نکته ی دیگه.به کلمه ی Me توجه کنید.Me خون آلود.Me زخمی!این کلمه زیر کلمه ی BROADCASTER (به معنی گوینده ی تلویزیون) نوشته شده.این یعنی این که خود یوروس هم گوینده ی تلویزیونه.تصویر یوروس دائما از مانیتور پخش می شد ، مگه نه؟

4.این جا با یک جمله رو به رو می شیم.نه یک کلمه.جمله ی:

I need to kill someone

به مرحله ی چهارم اشاره داره.مایکرافت یا جان؟خانواده یا دوست؟یک نفر می میره و دو نفر بعد به مرحله ی بعد می رن.

 

 

پیش بینی دقیقی توسط موریارتی انجام شده بود.هلمز ، هلمز رو می کشه و این هلمز دوم مایکرافت نیست.شرلوک اسلحه رو به سمت خودش می گیره.

- 10

-نه ، نه شرلوک.

- 9 . 8

-نمی تونی.

- 7

-هنوز قضیه ی رِد بیرد رو نفهمیدی.

- 6

-شرلوک!

- 5

- شرلوک همین حالا تمومش کن.

- 4 . 3 . 2

 

 

و آخرین مرحله.آخرین کلمه.

5.?Who

چه کسی؟رد بیرد کیه؟دختر بچه ای که توی هواپیماست کیه؟تنها بعد از شناختن این دو نفره که می شه دختر بچه رو نجات داد.

 

-من هیچ وقت یک دوست صمیمی نداشتم.من هیچ کسی رو نداشتم.

 

 

خاطرات:

+باهام بازی کن شرلوک.باهام بازی کن.

Nemo (در زمان لاتین به معنای هیچ کس هست.)

یادآوری سنگ قبرهای خانوادگی.

NEMO HOLMES

 

 

-هیچ کس.

-باشه.باشه.بیا بازی کنیم.

 

 

 

در تمام این سال ها ، راز حل معمای شعر در تاریخ های اشتباه سنگ قبرها بود.

 

 

 

هویت و سرنوشت رِد ییر مشخص شد.ولی اون دختربچه ی توی هواپیما چی؟اون کیه؟سرنوشتش چی می شه؟

 

 

!Help me brother

برادر ، کمکم کن!

 

 

I am lost

Help me brother

Save my life

Before my doom

I am lost

Save my soul

Seek my room

 

اتاقم رو جستجو کن!

اون دختر بچه همون یوروسه!!!

-اوه خدا!

به سمت اتاق می دود.

جان درحال غرق شدنه.

شرلوک از پله ها بالا می رود.

دختربچه در هواپیماست.سقوط می کنه؟؟؟

-فکر کنم وقتش رسیده که اسم واقعیت رو به من بگی.

-من اجازه ندارم اسمم رو به غریبه ها بگم.

-ولی من غریبه نیستم.مگه نه؟من برادرتم.

شرلوک در اتاق را باز می کند و یوروس را می بیند.

-من اینجام یوروس.

یوروس چشمانش را بسته است.صحنه ی سقوط هواپیما در ذهنش به طور استعاری شبیه سازی شده است.

-داری باهام بازی می کنی شرلوک.ما داریم بازی می کنیم.

-بازی ، آره.الان می فهمم.

 

 

-چشمات رو باز کن یوروس.

و شرلوک باد شرق سراسیمه و سرگردان رو به خونه اش برمی گردونه.از آسمون ، از توی هواپیما ، به زمین و خونه میاره.

باد شرقی که در آسمان گم شده بود!

 

 

۴ نظر ۰۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۸:۰۸
شرلوک هلمز
۲۶فروردين

SH:چِت شده؟اون طرف داره زلزله میاد!

(حرکت آهسته ی افتادن فنجان چای!)

 

 

(شرلوک فنجان چای را می گیرد.)

Mrs Hudson:گوش کن آقا!به دستبندت نیاز دارم!اتفاقا می دونم یه جفت ازش توی کشوی وسایلت داری!قبلا قرض گرفتمش!!!حالا تکون بخور و سعی نکن عصبانیم کنی ، شرلوک هلمز.

 

*     *     *     *     *

 

Mrs Hudson:باید ببینیش جان ، باید بهش کمک کنی.

J:نه!

Mes Hudson:اون بهت نیاز داره.

J:از یکی دیگه کمک بگیر.دور منو خط بکش!

Mrs Hudson:تو زندگی مسخره ات برای یه بارم شده حرف گوش کن.من می دونم مری مرده و قلبت شکسته.ولی اگه شرلوکم بمیره دیگه هیچ کس برات نمی مونه.بهت گفته باشم جان واتسون ، با این کارت منم از دست می دی!

 

 

*     *     *     *     *

J:با مایکرافت ، مالی یا کس دیگه ای صحبت کردی؟

Mrs Hudson:اونا مهم نیستن تو مهمی!می شه بری ببینیش؟خواهش می کنم جان.اصلا به عنوان یه پزشک برو ببینش.مطمئنم اگه اونو ببینی نظرت عوض می شه.

J:خیله خوب باشه.اگه فرصت کردم شاید برم.

Mrs Hudson:قول می دی؟

J:اگه زنده بودم یه کاریش می کنم.

Mrs Hudson:بِهِم قول بده.

J:قول میدم!

Mrs Hudson:ممنونم.

(خانم هادسون به طرف ماشین رفته و در صندوق عقب را باز می کند.شرلوک درون صندوق عقب ماشین است!)

(جان خیلی تعجب می کند!)

 

 

Mrs Hudson:امم .... ام .... خب ، قوول دادی!بهش عمل کن.

J:تو .... !

 

 

 

 

*     *     *     *     *

 

 

پ.ن:یعنی خانم هادسون قبل از این اتفاقات ، کجا و برای چه کاری دستبندهای شرلوک رو قرض گرفته؟؟؟ :)) 😂

 

 

۵ نظر ۲۶ فروردين ۹۹ ، ۰۳:۴۷
شرلوک هلمز